زیباترین شعر عالم

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟


  نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟


روز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟


  نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟


  ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت

این قدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟


  آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

  در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟


  در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟


  شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

این سفر راه قیامت می روی تنها چرا؟



محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 بهمن 1388 ساعت 01:48 ق.ظ http://hichopoch.blogsky.com

shahriyar vaghean marakas ama ye chize dige ke kheyli ghashange ghalebe blogete;)

عزیزم چشماته که قشنگ میبینه

kimia جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 01:46 ق.ظ

سلام مرد آذری
میدو نی قشنگ ترین شعر دنیا چیه ؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شما میدونی،من که نمیدون ولی دلم می خواد شعر زندگی من خیلی قشنگ باشه.
این شعری که شما میگیم قشنگه.
موفق بودن یادت نره مرد آذری.

اینم شعر بی نظیریه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد