شرط عشق


دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد…

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید…

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند…

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید…

موعد عروسی فرا رسید...

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود… 

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد …

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود !

همه تعجب کردند و مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."


نظرات 2 + ارسال نظر
احسان چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 01:13 ق.ظ http://aber.blogsky.com

کاش یه نفر معنی فداکاری رو درک می کرد چرا همیشه عاشق فداکاری می کنه ؟!

بابالنگ دراز چهارشنبه 17 شهریور 1389 ساعت 01:14 ق.ظ http://khateratebarani.blogsky.com/

زیبا بود
ولی ایا این زیبایی در عالم واقع هم اتفاق می افتد؟
بعید میدانم انسان به این متواضعی باشد
البته استثناهایی هم هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد